venerdì 21 ottobre 2011

ساغر دئیری در گالری طراحان آزاد: حرکت از بیرون به درون 


سومین نمایشگاه انفرادی ساغر دئیری ،با عنوان "آن مرد با اسب نیامد" و موضوع کلی دختران دانش آموز در محیط مدرسه، شاهد ادامه ی رویکرد این نقاش اکسپرسیونیست به سمت  سوژه های واقعی و خاص اجتماعی بود . او که علاقه ای ویژه به بازسازی نقاشانه ی فضا های زندگی شهری  با مد نظر داشتن تضاد ها و کشش های عاطفی زیر پوستی آن ها دارد ،این بار با صرف نظر کردن از تزئینات پر زرق و برق محیط هایی همچون کافی شاپ و پاساژ (موضوع نمایشگاه های قبلی او) به سمت محیطی می رود که به صورتی فعالانه از جلوه های زیبایی شناسانه ی آن کاسته شده و بر شخصیت هایی تمرکز می کند که بی چیزی پوشش بی رنگ و آب و تکراری شان چیزی از برهنگی کم ندارد.   

این نمایشگاه نیز همچون نمایشگاه اول دئیری ( نوعی تجربه ی مردم نگارانه برای ثبت حال و هوای پاساژ های لوکس تهران ، با چاشنی ترکیب بندی های پیچیده ولی واقع نمای اکسپرسیونیستی) ما را با دوگانگی ای روبه رو می سازد که نه تنها مسئله ای هنری که ناسازه ای فلسفی نیز هست :ارتباط میان شرایط تاریخی زیست انسان ، و دغدغه های هستی شناسانه و عاطفی او. به زبان نقاشانه ( و با لهجه ی دئیری) این مسئله به صورت رابطه ی پر تنش باز نمایی تاریخ نگارانه ی محیط زندگی بیرونی انسان ها و کند و کاو تصویری در حالات درونی آن ها در می آید. دو حد نهایی رویارویی ( یا عدم رویارویی) با این  دوگانه  را می توان از یک سو عکاسی مستند محیط های شهری و  از سوی دیگر نقاشی انسان محور مدرنی دانست که با حذف ارجاعات تاریخی و تمرکز بر فیگور از ریخت افتاده داعیه ی نفوذ به عمق وجود انسان منزوی را دارد ، حال آن که دور از ذهن نیست اگر بر اثر چنین حذفی از انسان چیزی بیش از جانوری در هم شکسته باقی نماند. دئیری بر خلاف این دو رویکرد ، شجاعانه در "گود" باقی می ماند و سر انجام تلاش هنری اش را با این دوگانگی گره می زند.

علی رقم شباهت ها ، نمایشگاه جدید دئیری قطعا حرفی تازه برای گفتن دارد.او این بار عامدانه نظرش را از جزئیات محیطی بر می گرداند (بدون حذف آن ها) و بر کیفیت نمایش فیگور ها تمرکز می کند . صورت های ماسک گونه ی مجموعه های قبلی که به هر حال به نوعی نشان دهنده ی بیگانگی و کلیشه شدن شخصیت ها بودند ، با چهره هایی حساس (گرچه گروتسک) که بیانگر حالت های عمیق روحی (عصیان ، خجالت ، میل و...) هستند جایگزین شده اند.آب و تاب عمق نمایی کار ها کاسته شده و ترکیب بندی ها ذهنی تر شده اند و بدن ها گاهی  ، همچون بطری های کوچک پلاستیکی یکی از تابلو ها ، زیر فشار تضاد های اجتماعی پیچ خورده و له شده اند.نقاش گرچه همچنان مانند گذشته بر بازنمایی فیگور های زنانه اصرار دارد ، و به حضور فیزیکی یا معنوی مردانه  صرفا از طریق راز ورزی های  پیچیده ی روانکاوانه اشاره می کند ،این بار نظرگاه پرسه زن چشم چران را کنار گذاشته  و به جای آن دیدی روانشناختی بر گزیده که در بهترین نمونه هایش تا عمق روح و روان شخصیت ها را می کاود.
   
هم زمان با این نمایشگاه در محیط گالری طراحان آزاد پس زمینه ی صوتی عجیبی به گوش می رسد . سر و صدای محیط مدرسه که ضبط ( یا باز سازی ) شده و حلقه وار تکرار می شود. به ناگاه از بلند گوی حیاط می شنویم "دئیری! زود بیا دفتر"...بحث بر سر بازنمایی انسانی که تا سر حد کلیت باد شده و تمام ویژگی هایش در این فرایند انبساطی محو گشته اند نیست. موضوع رویارویی ملموس دو رمزگان آشناست: رمزگان سرکوب و رمزگان مقاومت-عصیان. فیگور های پراکنده با سر و شکلی متنوع و منفرد در برابر دانش آموزان مورچه وار سر صف بازنمایی می شوند . دئیری فردیت و گوناگونی را درشت تر از یکسان سازی سرکوب تصویر می کند ؛ بی آن که بر کیفیت  ریخت زدوده ی فردیت تحت سرکوب چشم بسته باشد . بی آن که دست به آرمانی سازی توجیه ناپذیر سوژه های عصیانگر زده باشد.

مجله ی تندیس ، شماره ی دویست و ده ، مهر ماه نود

Nessun commento:

Posta un commento